خاک سرد + کوچک مرد من
**** بسم رب الحسین****
سلام به همه ی دوستان
مجموعه ای به اسم ((کوچک مرد من)) نتیجه ی احساس مشترک بنده و خانم ستاره شکری پور که به صورت فصل فصل در اختیار شما قرار میگیره
امیدوارم از دستش ندید و مارو از نظراتتون بی بهره نزارید…..
موفق باشید
********************
خاک سرد
غروب جمعه هامو غم گرفته
یه شب میشه بیای آروم بخوابم
نمی تونم برای این عذابم
به اندازه ی تو قصه ببافم
تنفر دارم از روزای جمعه
که بغضی رو بهم تحمیل کرده
نمیدونی چقدر فکر نبودت
یه لبخندو برام تعطیل کرده
به شوق دیدن این قبر خاکی
یه هفته میشه بی تو زندگی کرد
بازم اصرار تو انکار از من
منو درگیر این دلبستگی کرد
جواب این عذاب رو کی میده
که وجدانم رو از قلبم جدا کرد
ولی چشمای گریونه تو یک شب
غریبونه به چشم من نگاه کرد
درست وقتی که آروم خوابه خوابی
ازم میخوان که قبرت رو نبینم
وفادار یه قاب عکس میشم
میخوام تا زنده ام اینجا بشینم
کنار خاک سردی که باهاته
ولی افسوس که دیگه خیلی دیره
چرا چشمات بسته اس تا ببینی
وجودم از نفس هام سیره سیره
***********************
کوچک مرد من
اگر آدم دل به حوا نمی بست شاید وسوسه ی سیب تنها یک بهانه بود برای توجیه عشق….
و تو آدم من چه صادقانه تقاضای سیب سرخ میان دستانم را کردی …آن سان شرم حضور نگاه همگان را به جان خریدی…..
و گمان میکنم عشق از همان جا آغاز شد….
برای بودنت کنارم چه ساده لوحانه واژه هارا انتخاب می کردی و چه جسورانه رو به روی پدرم حرف از ما شدن می زدی و من چه احمقانه به تقلای کودکانه ات برای اثبات خودت می خندیدم …..
و آن زمان که خودم را قاضی قلبت کردم و قلبت را با ترازوی تحملم میان ثروتم و بچگیت سنجیدم و حکم بعله ی عشقت رو دادم …کاش میدانستم روزی بی رحمانه ترکم خواهی کرد .
خاطراتت هر لحظه روحم را به سلاخ می کشند و من هر شب اعدام می شوم در پس آخرین حضورت کوچک مرد من…….
فصل ۱
ادامه دارد ….