تهرون گردی
گَز می کردیم ما پیاده / بین تجریشو ونک
می کشیدیم توی هر مغازه ای / یه بار سرک
همه ی درختاشو / با دست نشونه می زدیم
تا بسازیم از خیابون واسه دل ها مون حریم
کافه ی درختیه حیاط کاخ /نیاورون
التماس به آسمون واسه یه چیکه ی بارون
لمس دستات، حس ممنوع روی کنده های چوب
چه جوری رد شدن از میونمون روزای خوب
حتی باغِ فردوسم نذاشته فیلم سنتوری
دم ظهر داد می زدیم آی تاکسی دربست جمهوری
ناهارای وارتانو قهوه ی تلخ نادری
سوتونای چوبیه مدرسه ی مطهری
عشق من هنوز همینه
با تو تهرون گردیه
شاهدم روزای خوبی که با من طی کردیه
یاد حرفای بابا ها/ رستوران کوچینی
شهبال و ابی و فرهاد/ تویه بشقاب چینی
خندیدن به قیمتای منو های نا تموم
جیم شدن قبل سفارش بایه چشمک آروم
خیره موندن به کار ممیّز و آغ داش لو
توی موزه ی معاصر، هی می ریختیم آبرو
جادو میشدیم توو احساسی که خوب نفهمیدیم
من و تو چه روزای خوبی رو باز باهم دیدیم
سینما عصر جدید؛ یه فیلم خوب بی کلک
آخه پنچر شده بود ماشین تهرون – ده نمک
صحبتای نقد فیلم ، توو خلوت پیاده رو
گز می کردیم تا بالا خیابونه کارگرو
عشق من هنوز همینه
با تو تهرون گردیه
شاهدم روزای خوبی که بامن طیّ کردیه
مرداد ۹۲