کز خوردن
گریه هم نه نمی کنم دیگه/ حتی با یاد گاز اشک آور
واسه اون مردِ توی آیینه/ حتی رو قبر خالیه باور
مثل یه بچه خوبو آرومم/ که توو ختم غریبه می خنده
مثل اسبی که یورتمه رو باخته/ ولی دلخوش به حبه قنده
توو رگام پادزهره جای خون /وسط دوست های خوش مشرب
واسه هرکس که پاش روو کَلَّم بود/خالیم از طبیعت عقرب
پوچ موندن روو مرکز طوفان/ شکل یه پرچمی که سوراخه
مثل کز خوردن همه مو هام/ وسط دستهای طباخه
انقَدَر حفره توو سرم دارم/ که مخم توی آینه معلومه
لمس کردم فضای خالیشو/ تهِ کَلّم یه قصه ی شومه
میزنم مشت توو دک و دهنم/ خفه شه، توی نطفه، تخم لق
تا بپوسم در آخرین لحظه/مثل آلزلیمری که شد مطلق
شهریور۹۲