باد و بادبادک
باد و بادبادک – ترانه
ایستادیم منتظرِ باد
بادبادکهامون توو آغوش
بی خبر از خبرِ باد
همه بی جنبش و خاموش
بادبادک یعنی یه تغییر
بادبادک یعنی یه امکان
بادبادک یعنی یه فرصت
بادبادک یعنی کماکان
یعنی اونچیزی که می خوای
یعنی اونقدر که می تونی
یعنی بی حسرت و انکار،
سهمِ زندگی ت بدونی
لحظه ها از ما گذشتن
لحظه هایی که یه قرنن
نیومد ، بادی نیومد
بادبادکهامون می افتن
به افق پشت می کنیم ُ
از خودش وا می ره آغوش
بی خیال و خسته می شیم
بادبادکهامون فراموش
دیگه پروازی نداریم
توی آسمونِ رویا
امید و آرزوهامون
پر نمی کشن به فردا
بادبادک یعنی من و تو
یعنی این مهلتِ هستی
یعنی بادبادک برقصه
توی این فرصتِ هستی
بگو بادبادکامونُ
چرا از یاد برده باشیم
یا خودمون رُ باهاشون
دست ِ باد سپرده باشیم
بعضی بادبادکاشون ُ
روی کولشون گذاشتن
رفتن جایی که بیاد باد
شاید چاره ای نداشتن
بیا بادبادکامون ُ
سرِ دستامون ببینیم
بدویم تا تهِ فرصت
باد ُ ما بیافرینیم
مثلِ اون کفترِ تازه
که پریدن یاد می گیره
پروبال می زنه اونقدر
که هواشو باد می گیره
من و تو ، ما، توو افقها
بادبادکهامون توو دستا
بال وپر می شیم سراپا
باد و بادبادک و فردا
……………….محمود ناظری