حال من
شایدترانه دومین یا سومین کاری بود که نوشتم و تکمیلش کردم فک کنم سال ۸۷ بود اتفاقی امروز توی یه دفتر دیدمش حیفم اومد که نذارمش باز هم دوست دارم از نظرات شما دوستان گلم دور نمونه :)
حال من
طعم تلخ م.ش.ر.و.ب و …
خاطرات بدو خوب و…
لحظه های سرد و دلمرده
خنده های کال و پژمرده
ساعتایی که تلخ و شیرین نیست
حال من بی تو جز این نیست
گیج و مات و مبهوت و…
خشک و بی بارش و لوت و…
نفاسایی بریده و سنگین
من ِ بی طاقت و من ِ غمگین
ساعتایی که تلخ و شیرین نیست
حال من بی تو جز این نیست
قلب ناکوک و دستی سرد
سهم مردی که عشق و تجربه کرد
چشمهایی به حسرت دیدار
دود و تقدیرو خلوت و سیگار
ساعتایی که تلخ و شیرین نیست
حال من بی تو جز این نیست
مرگ تدریجی من و فریاد
دستهایی که بوی هوس می داد
روزهایی به وسعت یک سال
سفر دلخوشی به شهر خیال
ساعتایی که تلخ و شیرین نیست
حال من بی تو جز این نیست
بغض های گیج و سر در گم
پچ پچ و طعنه های این مردم
پرسه تو کوچه های شلوغ
گم شدن پشت پرده های دروغ
ساعتایی که تلخ و شیرین نیست
حال من بی تو جز این نیست
پی نوشت:
جدید ترین کار مشترک من و بهمن آرامی عزیز دوست خوبم به نام تب با صدا و موزیک آرمان اسماعیلی عزیز پخش شده خوشحال میشم این کارو دانلود کنید و لذت ببرید:)