چسب زخم (۱)
من خودم رو دوباره گم کردم
شایدم جراتم مقصر بود !
حالا انبار کاه و می گردم
پی اون سو،زنی که شاعر بود !
*
سوزنی که بدوزه زخمام و
نه حریص لبای من باشه
زندگی از من و تو چی ساخته !؟
نقطه چینی به هیبت لاشه !
*
نبش قبرم بکن توو این دفتر
استخوونام و وقف یه سگ کن
سر بریدن صدام و با پنبه
-شاعرانه اس … بپر از این بالکن .
*
خونواده ام رو زنده سوزوندن
گریه دور از اراده ی من بود
هر ورق شعرِ توی این دفتر
عضوی از خونواده ی من بود !
*
زندگی خون بهای رویامه
همه رویای زندگی پوله ،
از خدا هیچ انتظاری نیست
تلفنش خیلی وقته مشغوله !
*
من نفس می کشم سکوتم رو
تا بگم که قلمروام اینجاست
هر کجای جهان برم بازم
امپراطوری مُسکّن هاست !
*
زنده ایم شکل یک سیالشکر
توی فیلما نشون مون میدن
جیره عشق و با یه قطره چکون
پره منّت به خوردمون میدن !
*
توی این پانتومیم اجباری
زمزمه گریه گریه شد نابود
آخر قصه ها رو دوس داریم
بسکه هر روزمون مبادا بود .
*
شعر یعنی لغت لغت سرباز
که با خشم تو کودتا میشه
پول خُردا فقط صدا میدن
اسکناس درشت تا میشه !
*
زندگیت و قمار شعری کن
که پی حرف تازه ای باشه
گریه کن پای اون مزاری که
لااقل توش جنازه ای باشه
*
تن سپردن به خط کشی مرگه
حتا از ترس له شدن از درد
وقتی شلوار شاعرا خیسه
یه دقیقه سکوت باید کرد !!
***
( همین )