مرگ بی صدا
تو بستر مرگم
دارم تموم میشم
من نمیرم بالا
خدا میاد پیشم
تبم بالای چل ( چهل )
فشارم زیر هشت
یک روز میمیریم
این راهو باید برگشت
خونه پر از آدم
دورم شلوغ ِ شلوغ
این بار واقعیه
حق ِ به جای دروغ
بالای سرم اومد
دکتر با لباس سفید
گوشیو گذاشت رو سینه ام
دلخوش به یه ذره امید
انگار که بی فایده اس
دستگاه و تنفس و شوک
آدم عروسک نیست
این قلب نمیشه کک ( کوک )
قلبی که شکست از عشق
دیگه دوا نداره
جون میده تو تنهاییاش
این مرگ صدا نداره
تو بستر مرگم
دارم تموم میشم
من نمیرم بالا
خدا میاد پیشم