چن ساله دیگه بعد این روزا
چن ساله دیگه بعد این روزا ، تو با خودت تنها تر از اینی
وقتی یه گوشه از اتاق خوابت ، عکس دوتاییتونُ می بینی
چن ساله دیگه بعد این روزا ، عشقت یه جا سرگرم آغوشه
به هیچ حسی اعتمادی نیست ، وقتی چراغ عشق خاموشه
چن وقته توی مغزت آتیشه ، سردرد های مزمنت کم نیست
خواب آورای با دُز بالا ، حتی واسه درد تو مرهم نیست
بالا میاری بغضتُ هر شب ، یه گوشه از این خونه می شینی
چن وقته حتی با خودت قهری ، چن وقته که بدجوری غمگینی
چن ساله دیگه بعد این روزا ؛ آه تو دامن گیر اون میشه
لبخندُ رو لبهات می بینم ، وقتی که بغضت نیمه جون میشه
چن ساله دیگه بعد این روزا ، وقتی که تازه قدرتُ دونست
باید همون قد سرد باشی که ، راحت بفهمی اون چه طور تونست
تو این همه مدت برنجونت ، وقتی که حتی بی کسیتُ دید
باید همون قدری که اون تونست ، رو خاطره هاشم اسید پاشید
چن ساله دیگه بعد این روزا ؛ تو با خودت تنها تر از اینی
وقتی یه گوشه از اتاق خوابت ، ساکت بدون حرف می شینی
زل می زنی به ساعت و دیوار ، می خوابی و خوابت نمی بره
چن ساله دیگه بعد این روزا ، حال اون از تو خیلی بدتره