☼قرار روز جمعه☼
چقد سرده کجاس دستای خون گرمت
کجاس اونکه منو بی وقفه جادو کرد
وجودم ذره ذره یخ زده بی تو
سیاهی به نگاه خوبمون رو کرد
مرور خاطراتی که با هم ساختیم
شده تنها دلیله زندگی کردن
چشایی که واسم هر لحظه تب میکرد
چرا این لحظه ها بی رحمو نامردن
عذابم میده کابوسای تکراری
توام مثه من این شبهارو بیداری؟؟؟
مثه من با یه تصویری تو قاب عکس
قراری واسه روز جمعه میزاری؟؟؟
غماتو روی دوشم میکشم هر جا
نشستن غصه ها تا سقف این خونه
اگه تصمیم برگشتن نگیری تو
میشم حساس و بی اندازه دیوونه