حس قشنگ شعر تو
پنجره ی باز شب و …
قهوه ی داغ ناتموم
اتاق سرد سوت و کور
عکس قشنگت روبروم
میون این چار دیواری
به بغض گیتار می رسم
از فکر تو پر می شم و …
به تهِ سیگار می رسم
باز می کنم دفترمو …
ترانه ای از تو می گم
مینویسم و خط می زنم
دوباره باز از نو می گم
کاغذُ از جا می کنم
واژه ها حسی ندارن
واسه سرودن تو هم
حرفاشونو کم میارن
پرت می کنم یه گوشه ای
کاغذای مچاله رو
باید چجوری بسازم
آهنگ این ترانه رو
یکدفه من بغض می کنم
می شینه غم توو لحظه هام
اشک من آروم می سُره
می چکه روی کاغذام
دفترمو می بندمو …
می رم کنار پنجره
دستمو رویا می گیره
به شعر چشمات می بره
به اون شب شعر غزل
به باغ سبز شعر نو
به دنیای ترانه و …
حس قشنگ شعر تو
قهوه ی سرد ناتموم
گیتار ِ روی صندلی
نتای نا نوشته و …
یه کاغذ سفید ولی …
ایندفه حسم واسه تو
با جون و دل قلم می شه
برای این ترانه هم
هر واژه پیش قدم می شه
حامد کاوه ئیان …