" تاریخُ تکرارش نکن لطفا "
ساکت شو ! بسّه ! حالِ من خوش نیست
کی این اراجیفُ به خوردت داد ؟
عق میزنم با دیدنت هر شب
از کِی شدی بازیچه دستِ باد ؟
از کی فراموشت شدم؛ من که
یک عمریه بانوی این خونم
میساختم حتی با بدی هاتم
نقْشَم چیه حالا ؟ نمیدونم !
کی گفته طرحِ بوسه های من
رو پیرهنِ یک مرد جا مونده
کی نامه های عاشقونه م رو
جز واسه تو دست کسی خونده
دنبال شاهد این ور و اون ور
دنبال یک راه گریزونی؟
از گریه های هر شبُ ؛ عشقش
از حالِ این زن تو چه میدونی ؟
عمری چشام خیره به انگشتم
هی انعکاسِ درد دیدُ درد
از من چی دیدی جز وفاداری ؟
روت شد بگی این زن خیانت کرد؟
سقط میکنم جنینِ باور رو
وقتی کسی فریادمو نشنید
وقتی که هم جنس تو بود قاضی
تنها خدا پاکیِّ من رو دید
خسته شدی از من برو ؛ اما
تاریخُ تکرارش نکن لطفا
صبرم قدِ صبر " ثریا " نیست
سنگم نزن ! این حرمتو نشکن !
" مریم جعفرزاده "