راز
چقدر خوب بازی میکردم نقشمو/تا باور کنی حواسم پرته توی این شلوغی
تو از من حتی بهتر بلد بودی که منو/چجوری میشه وادار به انجام کاری کنی
من عمدا از جلوت رد میشدم/تا بازم نگاهت رو از گوشه چشمم حس کنم
ولی هیچ وقت نتونستم مثل تو/تو رو مجبور به اومدن به سمتم کنم
همیشه تو حرفام یجوری اسمتو /میارم تا بازم باشه حرف تو
همیشه وقتی میخواستی بری /سر راه تو سد میکردم تا شاید یه چیزی بگی
نمیدونم تا کی باید اینکارو تکرار کنم/یا هر شب تو خوابم با تو بودن رو تجسم کنم