حلقه
با عینک دودی چشماتو میپوشی
این حلقه ی باریک ینی فراموشی
چشمامو میگیرم .نه..گریه وقتش نیس
امروز فهمیدم واسه چی خاموشی
دارم به زندگی بدبین میشمو
من دست میدمو رودست میخورم
این سیم اخره دیونگیمه و
وقتی بدون تو زنجیر میبرم
کتمان نمیکنم دلتنگتم مدام
کاری نمیشه کرد باید کنار بیام
هر خاطره تورو از ریشه می کنم
هر خاطره پر از تنهاییه برام
حالا که انتخابته دنیای بی من…یه خواهشی دارم ازت خوشبخت شو لطفن
تو رفتی و سرم از درد پر شده
تو رفتی و به تو دستم نمیرسه
دیگه حلالشی فکرت حروممه
احساس من به تو ینی یه وسوسه
از واقعیت هیچ راه گریزی نیس
احساس من به تو اما غریزی نیس
بعده تو تا چند وقت طوفانیه حالم
تنهایی با خودم اسمش مریضی نیس
من غرق کابوسم رو تخت بیهوشی
من با خودم سردم تو گرم اغوشی
دستش الا کجاس…هیس…از سرم برو
با گریه میخوابم با بوسه پا میشی
حالا که انتخابته دنیای بی من…یه خواهشی دارم ازت خوشبخت شو لطفن