تاوان…
با رفتنم قلبت شکست و من ندیدم
پشتِ سرم آهت مثه طوفان به پاشد
من باغرورم به تو خندیدمو رفتم
اما دعات تا آسمون رفت وادا شد
امروز منم مثله گذشتت یه حقیرم
هرصب به صب منتظرِ معجزه ی عشق
دلتنگ خواهش خیره به چشمای اونم
اما مثه هردفه میشه کارم هق هق
"نزدیک شده حالم به اون روزات،عذاب وجدانِ منم عود کرد
یاد قدیم وکوچه ی بن بست،سرمای دستم که تو روپس زد"
چن ساله آغوشش واسم جایی نداره
تنهایییام تووی اتاقم دفن میشه
قدّ تمومِ بی کسیم درد داره سینم
میفهمه اینو، اما دلبستم نمیشه
تقدیر شده *توئون* بدم قلبم روبا قلب
تا زندگیم خالی شه ازهرچی غروره
عشقه که دنیامو به این نقطه رسونده
عشقی که نزدیکه ولی ازمن دوره
"نزدیک شده حالم به اون روزات،عذاب وجدان منم عود کرد
یاد قدیم وکوچه ی بن بست،سرمای دستم که تو روپس زد"
*منظورم همون تاوان بود.