جنایت
تیغ به رگِ سکوت می کِشَم
تو شاهدِ این جنایت باش !
داد میزنم : سکوت جان داد
سکوتی که برمن حکومت داش (داشت)
دار میزنم مِنُّ مِنَّم را
پای چوبه ی دار می خندم
بر خلاف قاضیِ شَهرم
پرونده ی قتل را،ساده می بندم !
برای زخم هایم دکترا دارم !
برای زخم هایم نسخه می پیچم:
فریاد،هر دو ساعت یک بار ↓
حرف است،دوای دل پیچه م !
سر به کوه،دل به دریا،مُشت…دیوار
کبریت و نامه و عکس های دیروزم
سنگ و شیشه و آینه ی قَدّی
من بر این جنونِ سخت پیروزم!
این ترانه رویا نیست، حق است
این جنایت پَری روز رُخ داد
اما،صفحه ی حوادثِ روزنامه
این ترانه را با فُحش،پاسُخ داد…