ایــن شـبـــها
غمت اونقـدر درگیر شبـام شد ، تا دنیامو باهاش هم مـرز کـردم
شاید اشکـام در حدت نباشـن ، واست بارونو امشب قرض کـردم
شکستم تا کمی آرومتر شم ، شاید امشب همین یه راهـو داشتم
فقط ای کاش وقتی که میرفتی ، یه کم از روشنی ِ ماهـو داشتم
شــایـد تـقــدیــرم از دنـیـــات دوره
شــایـد مـسیـــر قـلـبــم بی عبــوره
بـایــد بـا ایـن غـم دوریـت بســــازم
بـایــد بـازم بـه ایـن قـصــه بـبــازم
نوازش هـــای تو تــوی هــوامـــه ، هنــوزم دلـخـــوش لبخنـدهــاتـــم
با اینکه خونه از بوی تو خالیست ، من این شبها توی حال و هـواتم
تــو آرومــی و دنیـات روبـه راهـه ، همیشــه تو خیـــالت تخت بـوده
من امشب بغض کردم تا ببینی ، که دل کنـدن واسـه من سخت بوده
شــایـد تـقــدیــرم از دنـیـــات دوره
شــایـد مـسیـــر قـلـبــم بی عبــوره
بـایــد بـا ایـن غـم دوریـت بســــازم
بـایــد بـازم بـه ایـن قـصــه بـبــازم