چراغارو روشن نکن
(دوستان بزرگوار منت سر بنده میذارید اگه انتقاد کنید)
چراغارو روشن نکن دیگه نه/به حدی که باید تو رو دیدمت
برو دست اونم بگیر و ببر/برو بلکه اینجوری بخشیدمت
دیگه حرفی روی زبونت نیار/همین وضع تو راوی ماجراست
توو چشمای من اینطوری ذل نزن/مگه چشم من پرده ی سینماست؟
"برو بیشتر از این عذابم نده
برو لعنتی بیشتر از این نمون
چه راحت رو تخت من افتاده بود
شکستش دیگه حرمت خونمون"
از حالا به بعد اون میشه مرد تو/دیگه جا من اونو بغل میکنی
از این لحظه دیگه کمک بی کمک/خودت مشکلاتت رو حل میکنی
متنفرم از تو و خنده هات/واسه این تو رو دیگه ول میکنم
من این نفرتو از طریق چشام/به چشمای تو منتقل میکنم
"برو بیشتر از این عذابم نده
برو لعنتی بیشتر از این نمون
چه راحت رو تخت من افتاده بود
شکستش دیگه حرمت خونمون"
***محمدرضا عصارزاده***