دُز
با این حالی که من دارم/ فقط تنها شدن کم بود
تو داری واقعن می ری/ چه حرفی مونده جز بدرود
تو داری واقعن میری؟/ صدای رفتنت تلخه
بازم درگیر سرگیجم/ چقدر این دنیا می چرخه؟
صدای پاشنه کفشات/ می پیچه توی پاگردا
حالا امروز خیالی نیست/ چه داغون می شم از فردا
جریحه دارم نکن/ دُزم رو بالا نبر/ تحملم کن بمون / نزار بشم در بدر
هنوز توو پله هایی و/دلم چارشنبه بازاره
تا پلکام می سره رو هم/ توو مغزم زنگ اخباره
تو بودی وقتی دکتر گقت/ که حالم رو به بهبوده
توو نُسخَم اسمتو آورد/نوشتش بی تو نابوده
می فهمم خستگی هاتو/ می دونم دم دمی بودم
یه مرد فرضی کم رنگ/ یه جور مبهمی بودم
جریحه دارم نکن/دُزم رو بالا نبر/ تحملم کن بمون/ نزار بشم در بدر