تقدیر من منهای تو
ما بین بغض و اشکِ من
آهی زِ یادت زنده است
ذره به ذره عطرِ تو
در روحِ من آکنده است
این بی نظیرِ عشقِ توست تنها دلیلِ نو شدن
تنها دلیل سازشه شعر و قلم با دستِ من
بی وزنمو بی خود شده سر می کشم از جام تو
معنیه هر چه خوبی است
دنباله ای از نام تو
تقدیر من منهای تو
ضربِ جنون در حسرت است
رویایه تو بیداریه
از خوابِ سردِ غفلت است
روزی اگر آغوشِ تو
در بر بگیرد پیکرم
بی مرز و بی حد می شود
تصویرِ سبزِ باورم