تقدیر بیراهه!
غریبه بودی، اما من
همیشه آشنای تو
تو سهم من نبودی و
تمام من، برای تو!
من از تو پُرتر از دیروز!
تو از من، خالی ِ هر روز!
من از تو گرم تابستون!
تو اما سردی ِ تن سوز!
من و تو روز و شب بودیم
نبود امکان همراهی
اگر چه راه پیدا بود
من و تو گرم گمراهی!
بگو تقصیر کی بوده
که تو فال هم افتادیم؟!
چی باعث شد، نبینیم و
ندیده دل به هم دادیم؟!
تلاقی، اشتباه بود و
جدایی، بهترین راهه
دیگه تاول زدن بسه
تو این تقدیر بیراهه!