رگبار …
همه، حرفای ناگفتم/ مچاله می شه توو مشتم
تا اونها رو بکوبم باز / رو دیواری که شد پشتم
بازم دنیا منو پس زد/ تا اینجا من عقب رفتم!!
تنم چسبیده رو دیوار/ چشای خستمو بستم
بگو آتیش کنه دنیا/ که اعدامی شد آماده
دیگه خستس از این پیکار/ خودش حسش رو لو داده
دلش وابسته رگبار / ولی از جنس سرب داغ
بدوزه اونو رو دیوار/ بدون ِلحظه ای ارفاق
یه حسی توو چشاش داره/ میگه ماشَ(ه) رو دوست داره
خدا نیاره اون روزو/ که انگشتش رو برداره
تمومه آرزوش الآن/ یه پک بوسه ملودیکاست!!!!!!
گلوله توو غمش گم شد/ توو فکرش عشق بازوکاست
توو این فکرا بازم پشتش/ میشه هاشور هر شلاق
فقط دستش رو میبینه/ که مونده خارج از باتلاق
ولی دستش هنوز مشته/ترانه هاشو کی کشته!!
تا دستش رو نگیرن باز/ آخه شکل یه خارپشته!!!
میونه جوخه آتیش/ یکیرو آشنا میخواد
آخه تیر خلاصش رو/ از انگشت خدا می خواد
بزن کارو تمومش کن/ کلک رو بکن از ریشه
دیگه کاری ندارم من/ نگاهاشون مثه نیشه