اختاپوس
تشویق کردی ناله ای رو توو پناهی که . . .
گفتی درستش میکنی با اشتباهی که . . .
حالا خودت رو دور کردی از گرفتاری
حالا خودت هم توی نبضم استرس داری
روی سفیدتو دوباره خط خطی کردی
امروز فهمیدم که دیگه بر نمیگردی
گفتی که واسم بهتره از بی کسی هاتو . . .
میگفت از دلشوره و دلواپسی هاتو . . .
روزی که حالش رو به چشم خیس من دیدی
اونو همینجوری که من بودم پسندیدی
روزی که لبخند تو باعث شد که خندیدم
اونو همینجوری که بودی میپسندیدم
فکر میکنی شاید وجودش خاصیت داره
فکر میکنی شاید به تو حساسیت داره
یه کالبد محصور یه محدوده سازی بود
دورت بگردم های تو هرروز بازی بود
اصلا مشخص بودی بازی میکنی بامن
به قول من افسانه سازی میکنی با من
از بال و پر های دلم طاوس میسازی
رویا نشونم میدیو کابوس میسازی
حالم به هم میخورد از «از یاد بردنها»
حالم به هم میخوره از «با غصه خوردن ها»
حالم به هم میخورد از «امشب کجایی تو»
حالم به هم میخورد از «تا که بیایی تو»
سیگار بودیو شدی پک لای انگشتم
با بوسه سوزوندمتو با یه قصه کشتم
مردی که یک شب روح و جسمتو تصرف کرد
دیدی که امروز از ته دل روی اون تف کرد
رنگ تو رو یه مشت اختاپوس میدونه
حال منو یه مردِ . . . . . میدونه