تو اینجایی ….
چه معصومانه زیبایی ، لطیفی،عطرِ دریایی
نگاهت شکلِ بارونهِ و این قصه است،تو اینجایی
تو اینجایی و احساسم،عجیبهِ،عاشقه ِ، مسته
به اون افسانه ی دستات،هزار ساله که دل بسته
……..
دوست دارم و این واژه پر از حسای شیرینه
تو اینجایی و دنیا هم مارو خوشبخت میبینه
……
یه عمر دنبال تو گشتم، میخوام تا آخرش باشی
بشینی روی پاهامو، توو چشمام غرق رویا شی
…..
بخونی از نگاهم که، دلم درگیرِ رویاته
نفس مقدسه وقتی دلیلش موج ِموهاته
……
من از لمس تنِ پاکت، یه شعر تازه تر گفتم
تو اینجایی و میدونم، که از چشمات نمیافتم
……
تو اینجای و این لحظه برام مثله یه تسکینه
دیگه هیشکی منو بی تو ، توو هیج شعری نمیبینه