((بند ناف))
دوس دارم این ترانه رو همه بخونن و نظرشونو هم بذارن!دوستان بنظرتون اغراق در این اثرم زیاد بوده؟
شب میاد چادرش رو وا میکنه،،،روی این گنبد بنفش و کبود
اینه آغاز تلخ قصه ی من ،،، یکی بودش..یکی همیشه نبود
هیچکی غیر از خدا نمیدونه ،،، توی سینه م چقدر غم دارم
میگم این قصه ی نگفتنی رو ،،، واسه طفلی که تو شکم دارم
دخترم نه..لقد نزن..آروم ،،، نذار اینجور قامتم تا شه
به خدا کوه درد مامانت ،،، وای اگه سفره ی دلش واشه
من کی بودم ..یه دختر ساده ،،، با دلی رنگ آبی دریا
اومدش با یه شاخه گل..گل رز ،،، بابات اون مرد خوب رویاها
مهربونیشو حس میکردم من ،،، ازنگاهی که توش نجابت بود
تو چشاش شعله های عشق وامید ،،، جنس حرفاشم از صداقت بود
آخ چه خوشبخت بودیم اون روزا ،،، یکی شیرین و اون یکی فرهاد
ورق اما به سادگی برگشت ،،، یهو آتیش به زندگیم افتاد
اولش با فقط یه پک سیگار ،،، بعد کم کم رسید تا وافوور
زندگیمون یه جور جهنم شد ،،، پله پله..قدم قدم.. تا گور
خم شد اون قامتی که مثل یه کوه ،،، روزگاری پناه و پشتم بود
جای اون شاخه های رز حالا ،،، گل خشخاش تووی مشتم بود
نیمه شبها..صدای پاش که مییاد ،،، ترس سر تا به پامو میگیره
همه ی زندگیش شده افیون ،،، چرا این لعنتی نمیمیره؟
آسمون..آسمون تو شاهد باش ،،، تو رگاش غیرتی نمیجوشه
منو میخواست واسه یه ذره مواد ،،، به یه مرد غریبه بفروشه
حاصل اینهمه مصیبت و رنج ،،،بغض پنهونه تو گلومه ببین
جای شلاقهای روی تنم ،،، سند حفظ آبرومه ببین
بسه..تا کی باید خدا رو همش ،،، با دلی غرق خون صدا بزنم
میخوام امشب همین که تا خوابید ،،،تو رگش چن سی سی هوا بزنم
دخترم وقتی زندگی اینه ،،، پس چه بهتر آدم که تنها شه
شایدم قسمتت همین بوده ،،، که مامان.. قاتل بابات باشه
آخر قصه اینه باور کن ،،، سرنوشتی سیاه و نافرجام
بابای نا کست میشه راحت ،،، مامان اما به جرم قتل (اعدام)
زندگی یک حباب تو خالی ،،، آدما مثل گرگ بی رحمن
پا تو هرگز نذار تو این دنیا ،،، مردم این زمونه نامردن
مثل من..قسمتت همش درده ،،، با یه مشت تهمتای نامربوط
حرف مامانو گوش کن دختر ،،، بند نافتو بپیچ به دور گلوت
تیتر روزنامه های صبح اینه ،،، دو جنازه.. تو زیرزمینی سرد
زن آبستنی که کشت خودشو ،،، شوهرش با هوا (اوردز) کرد