منم همین جای ترانه میرم!
یه جوری مهره هارو چیدن اینبار
از صحنه ی ترانه حذفت کنن
آینه هارو توو چشم تو بشکنن
ساده وبی بهانه حذفت کنن
یه زهر کاری میریزن توو شعرت
ب(ع)د میشینن توی چشات میخندن
منتظراّ تا زجه هات شروع شه
محو صداشون توو صدات ، میخندن!
دس میذارن به روی واژه هاتُ
داد میزنن سرت ، که واژه دزدی
میگن همین یه واژه شعر ما بود
حق ترانه های مارو خوردی
گم میشی توی گرگُ میشِ قصه
گرگ ترانه رو نفس میکشی
به دور گنبد طلایِ شهرت
جای کبوترا قفس میکشی
نهنگ خسته ی ،که دوش ساحل
تاب کشیدن تو رو نداره
تموم لاشخورا کمین نشستن
تا جزر ومد چی به سرت بیاره
فرقی نداره واسشون کی بودی
فرقی نداره واسشون کی هستی
منم همین جای ترانه میرم
که خیلی وقته توو خودت شکستی
——————————————–
ساختار در قافیه ها به صورت تعمدی شکسته شده