مرثیه نیمه دی
پرسه توی اتوبان ، یک شبِ نیمه دی
حجم تنهایی من ، قلب تهران تا ری
خیس باران شده بود ، سطح بالاپوشم
توی چشمام اشکو ، هندزفری تو گوشم
جاده تاریک و نمور ، چشمک لامپ زنون
توی ذهنم عکست با یه دوربین کنون
توی اون آتلیه ، جلوی پرده زرد
هوس یک بوسه ، تو تراس یا پاگرد
غرق تو فکرِ توام ، بی هدف میچرخم
پاکت سیگارم خالی میشه کم کم
آب میپاشه بهم تاکسی دربستی
شوفرش با فریاد…عاشقی یا مستی؟
بی هوا رد میشم از چراغ قرمز
غرولند مردم توی گوشم وزوز
خسته و زخمی از درد خودآزاری
خسته از کابوسِ وسطِ بیداری
خودمو میندازم جلوی یک اتوبوس
شاید امشب توی اتوبان چالوس