سرباز فراری…
امشب تمام خیابون برفیه
دارم یخ میزنم چه هوای سردیه
زبونم قفل شده از سرما اما نمی گم
خودمونیم ادعا داشتنم بد دردیه
از شب تا صبح نگهبانی بده با شکمه گرسنه
آخه تو این فصل خدمت کردنم نامردیه
سیگارهم که نمیشه کشید و ممنوع
اگر حرفم زدی جات تو انفرادیه
چقدر خوابم میاد خدا کاری بکن
آخ که جام کناره شومینه خالیه
برم سرباز فراری بشم بهتره
غلط کردم دیگه طاقت ندارم تا همینجاش کافیه