خود به خودی
منو میذاری کنار به درک
چه جوری از خاطره ها رد شدی
همه عکسامونُ تو سوزندی و
چه جوری خود به خودی عوض شدی
گریِم میگیره می بینم عکس دوتامون توی قاپ
خندم می گیره می بینم زندگیم رفته رو آب
همه میگفتن یه روز میاد میره
با چه رویی بگم رفتُ و نموند
کاشکی وقتِ رفتنت می زدی و
یه لا صورتم رو میکردی کبود
رفتی نموندی تنها موندم تو اتاق پُرِ درد
برو به همه بگو او در حقم بدی می کرد