آرامـِـشَـم بـویِ جـنـون مـیـده
از وقتی رفتی خونه وحشی شد
آرامـِـشَـم بـویِ جـنـون مـیـده
چاییِ بی تو طعمِ الکل داشت!
لـیـوانِ قـهـوه بـویِ خون مـیـده!
عـکـسایِ روو دیـوار عـزادارن
روبـانِ مشکی کنجِ هر قـابـه
ما زنده ایم و عشقِ ما مُرده
تاریکی روو این جاده می تابه!
تـقـویـمِ من تـکـرارِ دیـروزه
ساعت توو بُهتِ لحظه ها مونده!
ذهنم پر از افکارِ مبهم بود
چـیـزی شـبـیهِ شعرِ ناخونـده!
زخـمـی شدن لب هایی که امروز
دور از تــو و درگـیـرِ سـیـگـارن!
دریـاچـه یِ دردِ چـشـایـی کـه
بـا یـادِ تـو تـا صـــبــح بـیـدارن
طعمِ جهان تلخیِ ممتد شد
این غصه ها دنیامو مشکی کرد
بانو بیا ایـنـبـارو با مـن بـاش
این التماسو گـــوش کـن،برگرد …