باورش مشکل برام
زندگیمون که انفرادی شد،حال و روزمون کمی شبیه مرگ
انتظارم زیاد از حد بود خار بودم تو فکر یه گلبرگ
فکر نمیکردم که عاشقش میشم اون اوایل که راهمو سد کرد
ما کجا شما کجا بانو رفت و زندگیمو مرگ ممتد کرد
منو اون مال هم نبودیم هیچ حتی رویاشم برام اضافی بود
بهتره با قضیه کنار بیام راهم از اول اشتباهی بود
اون همیشه برند میپوشید من به فکر لباس سال بعد
اگه حتی خود منم میخواست طرز فکرم اذیتش میکرد
من قدیمی تر از خودم بود اون یه دنیا جلوتر از من بود
من به فکر یکی شدن بودم اون همیشه تو فکر رفتن بود
اون همیشه بهم شک میکرد ،اون همیشه از عشق میترسید
اونکه من عاشقش شده بودم ، اون همیشه منو نمیفهمید
مثل یه دوست پا به پام اومد، مثل یه کوه پشت من ایستاد
ولی تا عشقمو بهش گفتم خیلی آسون دستو بهم پس داد
مثل اجساد زنده مردم از وقتی آب پاکی رو ریخت رو دستم
باورش مشکلٍ برام اما رفت و من هنوزم عاشقش هستم