دیار غربت

آدما شدن پوچ و تو خالی
مرد عاشق تو در چه حالی
مرد تنهای شبای عاشقی
عجب داری شور و شوقی
رنگ رویا اینجا خاکستریه
زیر آسمون آبی چه خبریه
ساعتای سال خورده زندگی
همه هستن با قلبای سنگی
شهر پر شده از آدمای عجیب
مجنونِ لیلی شده با حالی غریب
آدمای بی روح و سرد و سنگی
گل یخ براشون شده نماد قشنگی
حرفای سر سپرده رفتن از یاد
چی بگم از باد، ای داد و بی داد
به این جا میگن دیار غربت
از یاد همه رفته مهر و محبت

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/68150کپی شد!
683
۶