نمی تونم
نمی تونم نگاهم رو به چشم تو بخشکونم
نهال تازه بارم رو به خشم تو بخشکونم
نمیتونم شبا هر وقت دلم درگیر و داغونه
اسیر اشک و آهم شم اتاقم مثل زندونه
نمی تونم دلم رو باز دریایی کنم آخه
همین حسرت برای من اینروزا مث کاخه
نمی تونم که دستاتو بگیرم باز تو دستم
نمی دونی بدون تو همیشه کاملا مستم
نبودت راحتم کرده چرا اما نمی دونم !
ولی یک چیز مسلم هست بدون تو نمی تونم
بدون تو نمی تونم همه کاری برام سخته
همه کرم همه رویام همه چی روی اون تخته
همه عکسای تو اونجاس تموم خاطراتت هم
چقدر سخته ولی بازم دارم نابود میشم کم کم
نبودت راحتم کرده همه دنیا رو بوسیدم
همه دنیای من بودی تو کنج قبر پوسیدم