شب مهتابی
شب مهتابی
شب مهتابیِ چشمام ،دیگه تاثیری نداره
این همه دیدنم اما ، واسه تو سیری نداره
این همه گلایه کردم ،آخه از چی آخه از کی؟
این همه نامه نوشتم ، پس چرا چیزی نمی گی
تو رُ داشتن ،تو رو خواستن
واسه ی دلم زیاده
خیلی وقته ،از تو دورم
تک و تنهام توُی جاده
برای این همه مدت ،که ازت یه بت می ساختم
معذرت می خوام عزیزم ،تازه من تو رو شناختم
جای عکس من همیشه ،روی دیوار اتاقت
وقتی دلتنگی می دونم ،دوست داری بیام سراغت