عنکبوت
توی این شهر بی درو پیکر ،،، وسط آدمای سر درگم
یه نفر مثل عنکبوت اینجا ،،، دامشو پهن کرده آی مردم
تو زمستون سرد احساسش ،،، اونچه میسوزه شعله ی هوسه
رنگ شبکوچه های پاییزه ،،، با هوایی که تا همیشه پسه
ظاهرش باوقار و جنتلمن ،،، باطنش بی وجود و نامرده
مثل یک لاشه خوار یک کفتار ،،، داره دنبال طعمه میگرده
با شمام آی خانوم یه لحظه فقط ،،، منو با اون نگاه لرزوندین
وقتی الماس چشم نازتونو ،،، به منه بی ستاره تابوندین
نذارین دق کنم مچاله بشم ،،، عاشقی درد بی علاجه خانوم
قصد پیچوندنی تو کارم نیست ،،، هدفم تنها ازدواجه خانوم
با چه بغضی اینا رو میگه و باز ،،، منتظر میشه تا اثر بکنه
بلده دخترای تنها رو ،،، با همین جمله هاش (خر) بکنه
بعد میخنده با صدای بلند ،،، آخه از هفت دولت آزاده
خونه شون آخرای التیمور۱ ،،، پاتوقش کافه های (سجاده۲)
بچه بود وقتی دیده بود مامان ،،، تو خیابون قرار میذاره
واسه ی بسته موندن دهنش ،،، شکلاتی کنار میذاره
صبح تا بوق سگ بابا سرکار ،،، جون میکند تا بیاره آسایش
مامان اما با مرد همسایه ،،، همنشین بود و غرق آرایش
وقتی انگشت نمای کوچه شدن ،،، مامانو اون غریبه در رفتن
هرگز از خاطرش نمیره شبی ،،، که هراسون و بیخبر رفتن
پشت بابا شکست..از این داغ ،،، داغ ننگی که خورد رو پیوشونیش
تا یه شب سکته کرد و آخر مرد ،،، حالا اون مونده بود و حیرونیش
بعد از اون شب تو آسمون دلش ،،، شعله ی انتقام..روشن شد
یاد گرفت راه و رسم بد شدنو ،،، دشمن هر چی دختر و زن شد
تا به هر لعبتی نیگا میکنه ،،، مامانه فاسدش رو میبینه
بااورش اینه..زن لیاقتشه ،،، که به خاک سیاه بنشینه
مثل اون اشتباه املایی ،،، روی یک برگه موقعه تایپه
چی بگم تنها لذتش شبها ،،، رقص (شیشه) تو لوله ی( پایپه)۳
نه صداقت نه آبرو نه شرف ،،، اون زبونبازه این یه جور پوئنه
میشه هر روز با یکی دیدش ،،، نسخه ای از رمان دون ژوئنه
توی این شهر بی دروپیکر ،،، وسط آدمای سردرگم
نه..نباید به سادگی دل بست ،،، دون ژوئن ها زیادن آی مردم
………………………………………………………………….
التیمور:یکی از محلات فقیرنشین مشهد
سجاد:از خیابانهای بسیار شیک وبقول معروف های کلاس مشهد که محل رفت و آمد از ما بهتران است
پایپ:وسیله ای برای مصف ماده ی مخدر (شیشه)