رقص شاپرک(کودکانه)
رقص شاپرک(کودکانه)
شاپرکم بیدار شو روز رسیده بلند شو
روزای خوبی میبینم وقتی باهات میشینم
چه سادگی قشنگه چه اسمون پررنگه
یه دنیای خوبی برام توشیرینی مثه سلام
خمیازه هاتو پر کن توبه خورشید سلام کن
انقده هستی پر نور چشم افتاب شده کور
شبی که تو خواب بودی کمی دور از دنیا بودی
خواستم بیدارت کنم رودل سوارت کنم
خواستم بیای به خوابم رد بشی از سرابم
به جون تو خواب بودم اسیر یه سراب بودم!
چه کابوس عجیبی چه وحشت غریبی
چه کابوس عجیبی چه وحشت غریبی
یه پروانه توی خواب سوختو دیدم شد کباب
نکردمو دورش کنم سردیرو رو پرش کنم
از اتیشا جمش کنم رو دست برف پهنش کنم
پروانه بود بیچاره اتیش میزد ستاره
از تنشو خال لبش اتیش میریخت از بغلش
انگاری که نمیدید لاله ی شمعو میچید
پرسیدمش ای شاپرک؟ چه میکنی تو شاپرک؟
میبینی اتیش میگیری باز بی هوا اونور میری
اون یه نور کشندست اون خواهر سائقست
تو سوختنش بهم گفت :شاپرکو کی اشفت؟!
نه اون که عاشقش بود نه اونکه زیورش بود
شاخه ی هر گلش بود دلبرو سرورش بود
خسته بودم پریدم به این بالا رسیدم
دیدم گوشه ی برگه لاله یه شاپرک میناله
صداش کردم نمیشنید نگام میکرد میخندید
چه رویاها میبافتم چه عشوه ها میریختم
رقصشو دیدم از دور هی چرخ میخورد توی نور
قند تو دلم اب میشد چشم دلم خواب میشد
گفتم چه خوب میرقصه تشنگی دیگه بسه
قلبم داره میلرزه این رفتنم می ارزه
پس رسیدم به عشقم یه تیر نشوند تو قلبم
حالا که دیدم شعلست فاتحم دیگه خوندست
فکر میکردم که رویاست اون قطره هه یه دریاست
اومدنم باز که خطاست اومدنم باز که خطاست