جدایی

پشت شیشه ی ترانزیت
توی سالن فرودگاه
لحظه ی تلخ جدایی
داره سر می رسه از راه

می بینم وقتی که هستی
روی پله های برقی
داری می ری سمت پرواز
می ری از این خاک شرقی

دس تکون می دم واسه تو
میشکنم بغضمو آسون
حالا من چشمامو آروم
میسپرم به دست بارون

دس تکون می دی واسه من
می بینی چشمای خیسم
می گی وقتی که رسیدم
واسه ی تو می نویسم

میدونم نمی نویسی
تو سرت گرمه به رویات
فکر زندگیِ غربی
شده انگار همه دنیات

گفتی با من همسفر شو
همه زندگیتو بردار
توی آسمون آبی
من و تو بپریم اینبار

گفتم اینجا ریشه دارم
سخته از اینجا جدا شم
از همه دلبستگی هام
نمی تونم که رها شم

تو می ری واسه همیشه
واسه آینده ی روشن
چجوری کنار بیام با …
درد تنهایی کشیدن

حامد کاوه ئیان – خوشحال می شوم نقدم کنید

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/67315کپی شد!
1700
۴۰

  • فریبا( رئیسی (نرجس) ریتم روون وخوبی داشت درکل کار خوبی بود =D> =D>
  • احسان ابوالحسنی و اينكه حتمن به ترانه خداحافظ شماعي زاده سر بزنيد كه به موضوع تون نزديكه.
  • احسان ابوالحسنی سلام دوست عزيز. خب مسلمن قلمتون قدرت نوشتن كارهاي به مراتب بهتري رو داره. شما قرار بوده يه بوستان خلق كنيد ولي گل و درخت يادتون رفته و فقط نيمكت و سنگ و ديوارو... معلومه. به ترانه نزديكتر بشيد. موفق باشيد.
  • سامان جاويدان سلام حامد جان خوندم کارزیباتو عزیزم برات ارزوی موفقیت میکنم عزیزم @};-
  • عاطفه صائب چجوری کنار بیام با … درد تنهایی کشیدن درود بر شما @};- با نظر آقای شیخی موافقم ....ولی این صراحت رو دوست دارم =D> میپسندم لحظه هاتون غرق ترانه @};-
  • فریبا رستگار سلام جناب کاوه ئیان ممنون از دعوت شما دوست عزیز نقد بلد نیستم اگرم بلد باشم فعلا در اون حدنیستم ویه مبتدی ام. من کارتون رو هم قبلا هم الان چندین بار خوندم ونظرات دوستان هم در زیر کارتون خوندم،به اندازه سوادم نظر میدم ،به نظر من کارتون خیلی روونه و وروایت زیبایی داره ومن دوسش داشتم :-) سادگی کارتون خودش باعث میشه که این کار رودوست داشت. همیشه موفق باشید. @};- @};-
    • حامد کاوه ئیان سلام فریبای عزیز بسیار ممنون که دعوت من رو پذیرفتین .. خوشحالم که این ترانه رو دوست داشتین ..باد بگم که شکسته نفسی می کنید نظر شما برای من بسیار ارزشمنده لازم نیست نقد کنید همین که آمدین برام کافیه @};- @};- @};-
  • علی حمیدی درود حامد عزیز زیبا و ساده و روون موفق باشی @};- @};- @};-
  • نیما پیر باوقار سلام آقای کاوه ئیان @};- داستان رو کامل و به گونهای با احساسات درگیر کردید که آدم دوست داشت تا انتها باهاش پییش بره =D> زیبا بود تبریک قربان @};- @};- @};-
  • الوان شریفی نیا درودبرجناب کاوه ئیان عزیز!ازته دل براتون آرزوی موفقیت دارم! ماناباشید @};-
  • زهرا ذوالقدر سلام دوست من شما یکی از خوبان اکادمی هستین و از نا امیدیتون تعجب کردم ترانتون ترانه ی روایی خوبی بود درسته از فرودگاه و پرواز خیلی استفاده شده اما سفر و مسافر و المان های جا به جایی در هر دوره ایه و یکی از المان های فضاسازی مدرن حالا با شهر نشینی استفاده از قطار و بلیت و کوپه و ماشین و جاده و موزیک و هواپیما و فرودگاه و پرواز و ...فکر نمیکنم حالا حالاها تکراری بشه شروع ترانه خیلی خوب بود و فضاسازی و رو کردن داستان افرین اما بیت دوم مصرع اول خیلی بد بود خیلی/اوردن میبینم و وققتی که هستی یک بی سلیقگیه که منظور و میرسونه اما احساس خوبی نداره میشه مثلا بگن:تورو میبینمت اما روی پله های برقی یا:باره اخر تورو دیدم روی پله های برقی یا.... بیت بعد چند بار روش فکر کردم/اوردن میشکنم اول برام ازار دهنده بود به نظرتون اوردن بغضمو میشکنم اسون بهتر نیست? بیت بعد به نظرم میبینی چشمای خیسم خیلی بده خیلی/به نظرم این بلاتکلیفی خیسم بده که درستش چشمای خیسمو یا چشمای خیس من.... نمیدونم مثلا اوردن دس تكون ميدي واسه من/وقتي كه از گریه خیسم....(مثلا!) مصرع بعد خيلي خوب بود پایان بندی رو دوست نداشتم به خصوص بیت گفتی با من همسفر شو خیلی سطحیه به خصوص پریدن توی اسمون ابی(حالا شاید پرواز شب بود!) به نظرم ترانتون با یک ویرایش خیلی خوب میشه و واقعا دستم درد گرفت!!! :-( :-))
    • حامد کاوه ئیان سلام خانم ذوالقدر شما نسبت به بنده لطف دارید باید بگم که خوبی را از شما و دوستان خوبم گرفته ام . راستش روایت این ترانه از یک فیلم شروع شد ... دو نفر که برای بار آخر همدیگر رو موقع پرواز دیده بودن ... حرف هاشون خداحافظیشون و دست تکان دادنشون توی لحظه ی آخر روی من تأثیر گذاشت و همین باعث شد که این ترانه شکل بگیره در خصوص بیت دوم حق کاملا با شماست و از شما اجازه می خوام که این جمله رو استفاده کنم ( بار آخر تو رو دیدم روی پله های برقی ) در مورد بیت بعد هم همونطور که گفتین با جابجایی ارکان می تونم اصلاحش کنم . ولی مصرع می بینی چشمای خیسم ...از نظر من ایرادی نداره ...روون و ساده بروی وزن میشینه .. نمی دونم چرا از نظر شما صورت خوشی نداره در خصوص ابیات بعدی هم فکر می کنم ... ممنون از راهنمایی هاتون واقعا به حرف شما رسیدم ... من هم دستام خسته شد :-)) ممنون که وقت گذاشتین منو ببخشین که بخاطر من مجبور بودین تایپ کنید @};- @};- @};-
  • آزاده ربانی سلام ..درعین سادگی نظر من اینه که قلمتون احساس و تاثیر داره ..پس از خامی دوره و در حال پختگیه ..من خوشم اومد و به شما خسته نباشید و صدالبته امیدوار باشید میگم ..موفق و سرافراز باشید @};- @};- @};-
  • سید ایمان پورحسینی درود بر شما... این کار در عین سادگی خالی از ایرادات بزرگ هست... پیروز باشید @};- @};- @};- @};-
  • سهیل پیلتن درود جناب کاوه ئیان عزیز کارتون رو دوست داشتم و به دلم نشست براتون ارزوی موفقیت دارم سپاس @};-
  • مجید صادقی سلام حامد جان از ترانه زیبات و نظر آرش عزیز خیلی استفاده کردم
  • حسین خزایی @};- @};- @};- جناب کاوه ئیان عزیز روایت بسیار زیبایی بودد . همسو با نظر دوستان نطفه نامیدی رو توو دل و ذهنتون بکشید و بامید و انگیزه ادامه بدید . با ارزو موفقیت روزافزون
  • رسول آدینه حامد عزیزم وقتم برای نشستن پشت سیستم کمه باید برم فقط اومدم بابت فضای روایی کار که خوب از آب در اومده ازت تشکر کنم نا امیدی بد ترین گناهه تو خوب مینویسی پس دلیلی نداره نا امید بشی =D> @};- @};- @};- @};-
    • حامد کاوه ئیان درود رسول عزیز سپاس از اینکه بعد از مدت ها قدم بر دیده ما گذاشتی خوش اومدی دوست خوبم و همین طور سپاس که حداقل وقتت را در اختیار من گذاشتی ای صمیمی ای خوب در پس پنجره ی تنهایی به یاد این روزها که نمی آیی نشسته ام ... چقدر شکسته از این روزگار @};- @};- @};-
  • آرش توفیقی سلام یاد " جدائی نادر از سیمین " افتادم اگر من چنین معشوقه ای داشتم بی شک با او می رفتم ، اصلا حاضرم معشوقه ی کسی شوم که در هفته ی آتی پروازی به غرب دارد !!!! :-)) گذشته از شوخی مضمون کار را دوست داشتم ، اما جناب کاوه ئیان به نظرتان این کار قابلیت اجرا شدن دارد ؟؟؟ چه خوب می شد این کار را کمی از سوی شخصی بودن به عمومی بودن می کشاندید و اجرائی تر می کردید ، چرا به اجرا فکر می کنم زیرا قلمتان را هنوز قلمی نمی بینم که اگر اثر اجرا هم نشد روی کاغذ یک تمام شعر باشد و بی اجرا هم حق مطلب ادا گردد . جناب کاوه دعوتم کردید به نقد به خاطر این بی پرده سخن گفتم . امید دارم کارهای قوی تر از لحاظ زبان شعر و به کارگیری واژه ببینم زیرا حداقل در این ترانه حس کردم نویسنده از محدودیت واژه رنج می برد . روزگارتان خوب آرش توفیقی " دادا " @};-
    • حامد کاوه ئیان سلام آرش عزیز ممنونم که نقدم کردید دوست دارم ترانه هایم را از بیخ و بن نقد کنید تا به ماهیت نوشته هایم پی ببرم باید ببینم کجای کار هستم ... هر چقدر می خواهید مرا بکوبید تا اینکه به نقص هایم پی ببرم راست می گویید شاعر نیستم ترانه سرا نیستم چون همان طور که گفتید واژه ها را نمی شناسم هنوز بخوبی و روانی آن ها را بر روی صفحه کاغذ جاری نمی کنم . نمی دانم اسم ترانه برازنده ی نوشته هایم هست یا نیست ... ولی من آن ها را از دل می گویم هر چند ابتدایی و ساده و یا شاید مضحک بنظر می رسند نمی دانم باز هم بنویسم یا نوشتن را به کناری بگذارم گاهی اشتیاق دلم مرا به نوشتن وا می دارد ...دلسرد نمی شوم باز هم می نویسم ... من به اجرا شدن کارهایم تا به حال فکر نکرده ام و نمی دانم برای اجرا شدن یک ترانه چه خصوصیاتی باید داشته باشد چون موسیقی و نت را نمی شناسم و نمی دانم مبنای خواننده چیست تا حالا سازی در دستم نگرفته ام هر چند گاهی کارهای اجراشده ای را که می شنوم بیسار مضحک جلوه می دهند و از نظر مضمون و محتوا کلیشه ای و ساده به نظر می رسند و به خود در آن لحظه می گویم که در حد کار من هم نیستند نمی دانم ادامه بدهم یا ندهم ... تردید مرا گرفته وسخت مأیوسم کرده است . اگر باز شروع به نوشتن کنم می خواهم مثل یک شاعر بنویسم مثل یک ترانه سرا @};- @};- @};-
      • آرش توفیقی حامد عزیز ... یاس بزرگترین گناه برای یک نویسنده است ، پس مبارزه این وسط چه می شود ؟؟؟ راست می گویی من هم روزانه چند صد ترانه می شنوم که هیچکدامشان ترانه نیست و فقط " نوشته " نام دارند ، زیرا ترانه شاخه ای از شعر است و شعر مقدس . همانطور که صداقت در کلامت موج می زند در نوشته هایت هم می توان دید و این زیباست ، نوشتن خوب است اما صرف نوشتن کافی نیست ، یک نویسنده باید کنار نوشته هایش مطالعه کند ، لازم نیست که حتما هفته ای یکبار یک ترانه بنویسی ، ماهی یکبار بنویس و تا بنویسی مطالعه کن ، آن وقت هست که خودت تغیر و پیشرفت را مشاهده می کنی . اجازه نده که یاس به نوشتن سراغت بیاید بلکه امید به خوب نوشتن را در خود زنده کن . با کتاب های شعر شروع کن ، زیرا هر چه می خوانی تبدیل دایره ی معلومات و واژگان تو می شود . غزل های معاصر به خاطر نزدیک بودن زبان به زبان عامیانه شیرین و جذاب به نظر می رسند حال با اینکه معتقدم ذهنیت اکثر نوشته های امروز برگرفته از آثار کلاسیک می باشد و فقط و فقط تغیر زبانی وزنی صورت می گیرد ، با این حال خواندن این اشعار برایت خالی از لطف نیست . 4 مجموعه غزل از فاضل نظری مجموعه غزل " پیشآمد " از کاظم بهمنی 3 گانه ی مهدی فرجی زیبای اساطیری مجموعه ترانه نیلوفر لاری پور مریضم کرده تنهایی مجموعه ترانه حدیث دهقان گوش دادن به آلبوم بی خوابی از سعید شهروز و دقت به متن ترانه ها گوش دادن به آلبوم دنیای این روزای من عاشقانه های احسان خواجه امیری آلبوم تو محکومی به برگشتن : خشایار اعتمادی **** فعلا همین ها کافیست و به نظرم می تواند کمک خوبی برایت باشد سعی کن بیشتر دانلود کنی تا آپلود یعنی در این مرحله بیشتر بگیری تا این بدی !!! موفق باشی چون منتظرم " دادا " @};-
      • حامد کاوه ئیان آرش عزیز ممنونم که به من انگیزه می دهی و روحیه ی نویسندگی را در من تقویت می کنی با کمال میل نکات آموزنده ای که گفتی را به یاد خواهم سپرد و به آن ها عمل خواهم کرد در این خصوص قول می دهم دوباره خواهم نوشت .. ولی قبل از آن باید در دریای شعر غرق شوم ... بخوانم... درک کنم ... گوش فرا دهم و بیاموزم و آنوقت با دید تازه ای بنویسم دیگر با سراسیمه نخواهم نوشت .. بایستی به خود سخت گیرم تا بهتر بننویسم و در مسیر پیشرفت قدم بگذارم...اگر دنبال چیزی هستم می بایست تا انتها آن را ادامه دهم درود و سپاس از دوست خوبم @};- @};- @};-
  • صادق شيخي وزن خوب بود و قافيه هام خوب و بجا انتخاب شدن.ترانه تون صراحت خاصي داره و شايد كمي بيش از حد باشه كه بااينكه حس و تصويرو سريع و خوب منتقل ميكنه اما از شاعرانگي كار كم كرده..موفق باشيد @};-
    • حامد کاوه ئیان ممنونم صادق عزیز بغضی تو گلوی این ترانه گیر کرده که باید صراحتا حرفش رو بزنه من سعی کردم جلوه هی شعری رو هم توی این ترانه به کار ببرم البته قبول دارم که کم هستن ولی مهم هدفم بوده که فکر کنم به اون رسیدم ... باز هم باید وسواس زیادی روی کارهام بخرج بدم @};- @};-
  • معصومه قریشی درود جناب کاوه ئیان چقدر حس شاعر ترانه برام آشنا و دوست داشتنی بود 8-> پسندیدم @};- @};- @};-