ما به هم مظنونیم…
واژه های مظلوم،واژه های یاغی
ذهن بی دغدغه ی شاعر اشراقی
یه توهم بازم،یه سکانس مسموم
حرف آخرو بزن تو دیالوگای شوم
توو مسیر معکوس،جاده ی روبه عقب
حرفای بی راوی، راوی بدون لب
توی این ترانه باز،متهم شو به جنون
باخودت دس به یقه با خودت تو میدون
نه تو آدم نمیشی،نه نمیشه پات نشست
اینو کی به کی میگه منی که منو شکست!
……………………………………………..
من به تو مشکوکم ، تو به من مظنونی
یکی توو جلد منه ، تو منی یا اونی؟!!
……………………………………………..
غیرازین گلایه ها ، خاطرات منقرض
قاب عکسی که هنوز میشه ازتو مشمئز
چیزی از گذشته نیست توی پسماند نگات
باید از تو رد بشم باید از گذشته هات
زندگی بی هدف سالای بی همه چیز
بغضای بی واسطه نیمه شب های مریض
من توو قالب توأم تو توو پوستین منی
ما به هم وصله شدیم گرچه ناچسبیدنی
من یکم واقعی ام تو توو افکار منی
تیــر آخـرو بزن که بدهـــکار منی
…………………………………………….
ما بهم مشکوکیم ، ما بهم مظنونیم
یکی توی آینه ست ، هر دوتامون اونیم….
…………………………………………….
محسن رمضانیــــــــــــ
از همه ی هم کلاسی های عزیزم که پای کارهاشون حاضر نشدم پوزش میخوام.امیدوارم ازاین به بعد بتونم کار همه ی دوستان رو بخونم و استفاده کنم.