الو! سلام عسلم
الو! سلام عسلم… حال من یکم خوش نیست
یه جنگ داخلی افتاده بین روح و تنم
و ترشکای عمیق حریف فرضی من
به جای این پشه های کثیف رو بدنم
الو! الو عسلم… حال من پریشونه
بخند؛ مسخره کن؛ قهقهه بزن اصلن
به حال و روز غریبم که بعد رفتن تو
به گوه کشیده شده توی مطلقن قدغن
تو فکر میکنی از من به من؛ به این روزام
که مبتلا شدم از درد… درد بی درمون
به خودکشی نهنگای نا امید از عشق
به بوی گند سگی مرده کنج قبرستون
خبر رسیده به من که خرابه احوالت
و شیر تو شیره؛ این شبا حوالی تو
یه شیر توی پلنگ و یه خرس توی عقاب
و جای خالی من توی جای خالی تو
سلام و زهر… عسل لابه لای دندونام
بگو که چاره کجاس؟ تا بخندم از دوریت
و زخم هامو بکنم و آرزو بکنم
که کنج یک یخچال یخ ببندم از دوریت
***********************************************۸
هر هفته شنبه ها وبلاگ من به روز میشه.
وقتی میتونید با حضوزتون خوشحالم کنید چرا اینکارو نمیکنید؟
www.alireza-roshani.blogfa.com