پوچی
گاهی یه مردِ خسته ای میشی که
به یه جایی میرسه که میبُّره
پر از "خوره درد" میشه که روحشو
توی انزوا چه آروم میخوره
چقد خسته ای از این حسِ تاریک
همین حسِ بودن که عادت بشی
توو این فکری که گم شدی لازمه
خودکشی کنی و "هدایت" بشی
یه دردی به روح ویه سرما توی مغز
یه خسته توو پوچی خیالی پره لرز
یه "بیگانه" ای توی این روزگار
که هیچ چی هیچ حسیتو روو نکرد
نمیفهمی رفتارِ بقیه رو
مثِ حسِ "کامو" چه تاریک و سرد
پر از لذت و پوچه دنیا ولی
نباید که جلو مرگ کم آورد
"زندگیِ بقیه ,جریان داشت"
"همیشه فقط "من" بود که میمرد"
یه دردی به روح و یه سرما توی مغز
یه خسته توو پوچی خیالی پره لرز
مهدی کامرانی
عاشق رمان "بوف کور" هدایت و "بیگانه" کامو ام…
(جملات بیت آخر داخل " " مستقیمن دیالوگهای شخصیت نقش اول رمان بیگانه بود)
الهه صادقي
سلااااااااااام خدا چرا من بايد اين ترانه رو الان بخونم [-( :-? :-? آفرين برادرم... واقعن آفرين... از ته دلم خوشحالم بابت سرودن اين ترانه... @};- =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D>
مهدی کامرانی
سلام ممنون الهه جان لطف داری ممنون که انقد بخاطرم دنده عقب اومدی توو ترانه هام زحمت افتادی بخدا راضی نبودم :) @};- @};- @};- @};-
مهدي دمي‌زاده
سلام دوست من... دوس داشتم این نگاهتو مخصوصا بازی کلامی که با هدایت کردی
پریسا عبداله زاده
چقد خسته ای از این حسِ تاریک همین حسِ بودن که عادت بشی توو این فکری که گم شدی لازمه خودکشی کنی و "هدایت" بشی =D> =D> =D> @};- @};- ممنون... کار خوبی بود موفق باشید @};-
سهیل پیلتن
درود بر دوست خوبم جناب کامرانی عزیز کارت رو خواندم به جرات میشه گفت یکی از بهترین کارهایی هست که بنده از شما خواندم بسیار عالی سپاس @};-
آزاده ربانی
سلام آقای کامرانی ..ترانه تون گفتگوی خوبی داشت و لذت بردم از درددل ترانه تون و از احساس صادقانه تووی گفتارتون ..مطمئنا" همدلی رو به هم زبانی بیشتر.. با رعایت بعضی نظرات دوستان عزیزمون تقویت خواهید کرد در هر صورت خوشحالم که ترانه ای باز از شما خوندم ..دل دوستان برای ترانه تون و البته حضورتون تنگ میشه.. مطمئنا"..توفیق روزافزون سلامت و سرافراز باشید @};- @};- @};-
رسول آدینه
سلام مهدی جانم گفتنی ها رو گفتن من اومدم هم کارتو بخونم و هم عرض سلامی بکنم داداش @};- @};- @};-
حسین خزایی
از اونجا که می دونم سبک خاص خودتو می خوای داشته باشی . خوب بود .می تونه بهتر از اینا باشه .با یه بازبینی دوباره فک کنم بهتر بشه این دیالوگها بکار برد که تو استخون بندی کارت بشینه.. سبز باشی مهد جان @};- @};-
امیر حاتمی نیا
کلیت کار زیبا بود . به نظرم یا از لحاظ وزن مشکل داشت یا نتونستم درست با کار ارتباط برقرار کنم . @};-
علی حمیدی
کار جالب و خوبی بود @};- @};- =D>
فریبا سید موسوی
چقد خسته ای از این حسِ تاریک همین حسِ بودن که عادت بشی توو این فکری که گم شدی لازمه خودکشی کنی و "هدایت" بشی =D> =D> آفرین @};- @};- @};-
مجید شمس
مهدی جان سلام ترانه اولی هست که میخونم از شما پیداست تفاوت رد نوشتن براتون مهم هست @};- به وزن ترانه نمیپردازم عزیز دل @};- این کار پرداخت دوباره میخواد تا خودش رو نشون بده @};- @};- موفق باشید
سعیده پورمحمد
سلام مهدي جان من هم با كامنت مجيد موافقم. ترانه ت با لكنت حرف مي زد و روان نبود. این کار پرداخت دوباره میخواد تا خودش رو نشون بده @};- @};-
صادق شيخي
كار خوبي بود اما وزن مشكل داشت.موفق باشيد @};-
مجید صادقی
سلام مهدی جان آفرین کار بسیار خوبی بود چقد خسته ای از این حسِ تاریک همین حسِ بودن که عادت بشی توو این فکری که گم شدی لازمه خودکشی کنی و "هدایت" بشی =D> =D> =D>