هنوزم باورش سخته
… و ترانه ای ظاهرن مشترک از من و دیانا ادریس زاده
فراموشم نمیشه خاطراتت
تو دریای اسیر دست بادی
یه دنیا مهربونی رو به دستام
تو اوج نا امیدی هدیه دادی
نباید گم بشی از خاطراتم
تو داری جاده رو برعکس میری
عزیزم! توی این آشفته بازار
باید دستامو محکم تر بگیری
مث آرامشی قبل از یه طوفان
همه دردای من ادغام میشه
ازون روزی که تو از خونه رفتی
همیشه با خودم دعوام میشه
اگه از آسمون سنگم بباره
دوباره پای من سمت تو میره
برام بی تو نفس معنی نداره
خدا باید نفس هامو بگیره
ازم دوری ولی مثل همیشه
دلم با خاطراتت گرم میشه
امان از فکر شبهایی که بی من
دل سنگت چه جوری نرم میشه؟
یه جورایی یه چیزی توی قلبم
بهم میگه یکی جامو گرفته
هنوزم باورش سخته که رفتی
هنوزم فکرت از یادم نرفته
************************************
پ.ن:
یادآوری میکنم که محفل شعر و ترانه سه شنبه فراموش دوستان نشه!!
"محفل شعر و ترانه
اولین سه شنبه ی هر ماه
جلسه ی افتتاحیه ۴ تیر (اولین سه شنبه ی) تیر ماه
با حضور اساتید بزرگ ادبیات
با اجری علیرضا روشنی
مکان: خیابان پیروزی. خیابان کریمشاهیان. نرسیده به چهارراه ائمه اطهار. سرای محله ی ابوذر
ساعت ۱۶ الی ۱۸"
الوان شریفی نیا
مث آرامشی قبل از یه طوفان همه دردای من ادغام میشه ازون روزی که تو از خونه رفتی همیشه با خودم دعوام میشه =D> درود! به دل نشست! تبریک به هردوعزیز @};-
سهیل پیلتن
درود جناب روشنی عزیز کار بسیار روون و زیبایی بود هم به شما و هم به خانم ادریس زاده عزیز تبریک میگم کارتون خیلی به دلم نشست سپاس @};-
میترا باقری
درود بی پایان برادرخوبم جناب روشنی و دیانای نازنینم بی نهایت کاره زیبایی بود...دستتون درد نکنه =D> =D> =D> =D> قلمتون همواره سبز @};- @};- @};-
نیما پیر باوقار
سلام به هر دوی شما دوستان هنرمندم @};- احساس به توان دو =D> تبریک به هر دوی شما دوستان و ممنون که مارو در زیبایی احساستون شریک کردید موفق باشید @};-
مرتضی مهرعلیزاده
سلام علیرضای عزیز ترانت با اشتراک و همکاری ظاهری با بانو دیانا زیبا و دلنشین بود به امید ترانه های مشترک زیبا.. ایشالا میبینمت سه شنبه ...
بهروز دولت آبادی
درود تبریک به شما و خانوم ادریس زادهی عزیز کار خوبی بوود لذت بردم @};-
سعیده پورمحمد
وقتي دو تا از بهترين ها با هم بنويسن منِ مخاطب جز لذت بردن چه كار مي تونم بكنم؟! =D> @};-
حسین خزایی
تبریک به شما و خانم ادریس زاده برای خلق این حس مشترک.. ازم دوری ولی مثل همیشه دلم با خاطراتت گرم میشه امان از فکر شبهایی که بی من دل سنگت چه جوری نرم میشه؟ @};- @};- =D> @};- @};-
فریبا سید موسوی
=D> =D> =D> =D>
علی حمیدی
خیلی دوست داشتم به دلم نشست پر از احساسات قشنگ اینم لایک @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
مجید صادقی
کار زیبا و جالبی بود آفرین
ديانا سكوت
سلام به عليرضاي عزيز و دوستان گُلِ هم ترانه:-)@};- من بيت هاي نوشته شده زيادي دارم كه نيمه تموم رهاشون كردم يكي از ابيات اين كار از نوشته هاي نيمه تموم من بود كه آقاي روشني پيشنهاد دادن كارو ادامه بدم و ترانه رو كامل كنم چون انگيزه اي براي ادامه ي نوشتن توو اين ژانر رو نداشتم پيشنهادشونو رد كردم اما با نوشتن چند بيت از طرف ايشون مشتاق به ادامه ي كار شدم كه به صورت خواسته يا نا خواسته اين ترانه ي مشترك خلق شد:-x كاري به قدرت يا ضعف كار ندارم برام جالبِ كه با وجود تفاوت زيادي كه بين روحيات و نوشته هاي من و عليرضاي عزيز وجود داره كار يك دستي شده بايد بگم توو اين ترانه ي12بيتي6بيت كار من و6 بيت نوشته ي آقاي روشنيه :-) تجربه ي جالبي بود علي جان@};-@};-@};- و اگر جسارت نباشه از نظر منم لايكِ
صادق شيخي
ترانه ي قشنگي بود..تو بند اول مصرع"تو دریای اسیر دست بادی"ارتباط معنايي با ساير مصرع ها نداره..موفق باشيد @};-
مجید شمس
سلام علیرضا و خانم دیانا کار مشترکتون یک دست و خوب هست اما علیرضا کمرنگ تر بود به نظرم @};- موفق باشین دوستای خوبم عیدتونم مبارک @};- @};- @};-