بودن یا نبودن
پرواز بی بالو برامون حکم کردن
تو این زمینی که شبیهِ یه قفس بود
با حسرتِ هم آسمون,هم بالِ پرواز
حتی هوا هشدارِ تنگیه نفس بود
هر ثانیه اخطارِ بودن یا نبودن
هَملت فقط این لحظه ها رو درک کرده
جنسیت اینجا حرفِ اول رو نمی زد
هرکس که با دنیا بسازه شیر مرده
بازی نمی کردیم اما مثلِ شطرنج
توو حرکتایِ زندگی مبهوت و ماتیم
دنیا برو ما ترس از چیزی نداریم
حتی جهنم هم بری ما پا به پاتیم
آدم شبیهِ یه عروسک کُهنه میشه
وقتی توو دستِ کودکِ دنیا بیفته
اصلا مقصر آدمه.نه سیب!حوا؟؟؟
اصلا تمومِ ماجراها حرفِ مفته
باید بسوزیمو بسازیمو ببینیم
اینجا تولد ,اولِ اجبارِ مرگه
مثلِ شکوفه که یه روزی سبز میشه
بعدش ,خزونِ سردو فصلِ قتلِ برگه
با این شرایط, رو زمین, بی بال, پرواز?!!!
حتی هوا هشدارِ تنگیه نفس بود
پرواز بی بالو برامون حکم کردن
تو این زمینی که شبیهِ یه قفس بود