از این خونه برو بیرون!!!(فصل دوم)
به نام خدا
سرچی شرط می بندی،تو با من
که من وابسته تر بودم به تو،ها؟!
ببین حرفی بزن،چیزی بگو خوب
کجای خونه گم کردم تو رو،ها؟!
میگی رفتن صلاحِِ ، حرفت اینه؟
منم حرفی ندارم ، باشه ، میری
سکوتت خیلی سنگینِ توو گوشم
نترس!هرچی که دادی،پس میگیری
ببین حلقه،جهازِت،مهرتم روش
همه دنیای ، دنیای من اینه؟
چقد کوچیک دنیای تو دیدی؟
زمین با آسمون فرقش همینه!
آخه حرفی بزن،چیزی بگو خوب
بخند،فحشم بده،یا مسخرم کن
یه کاری کن، بفهمن مَردِتم من
تو چشمات عشوه داره،پس خرم کن
شبا تا صب سرت روشونه من
همه روزا حواست با «کَمت» بود
جنونِ هر شبم با تو عجین شد
خونه،ماشین،هزاری ها کمت بود؟
منو پای چی پس دادی به گریه
بگو، کی جای من خندیدِ باتو
کدوم کوچه بغل کردی،کدوم شب
گرفتی دستشو،گم کردی را تو!
یه نامردُ به من ترجیح دادی
تو مَردِت رو یه شب از یاد بردی
شکستم جای هر دکمه که وا شد
زمین خوردم،تو هم ایستاده مُردی!
میگن وقت ملاقاتت تمومه
باید برگردم از تو، سمت خونه
سکوت هر شبُ ، بغض ترانه
منو تا مرز مردن می رسونه……
آیدین قره باغی
————————————–
۱-«کَمت»اسم گربه شخصیت داستان که از نژاد British Longhair بود.