((بگذار با یادت بمونم))
بگذار با یادت بمونم..نشکن پلای پشت سر رو
رو بر نگردون از نگاهم..باور کن این چشمای تر رو
دلتنگم از نامردمیها..چشمام پر از اندوهو درده
عشقت به دل مهمونه هر چند..دستام اگه خالی و سرده
نگذار که توحسرت بمونم ..دل آشیونه غصه ها شه
امروزو تنها مال من باش..شاید که فردایی نباشه
رنجوندمت باور کن اما..قصدم به آزارت نبوده
باور نکن یک لحظه چشمام..مشتاق دیدارت نبوده
بر سنگفرش کوچه آرام..بارون غم میباره امشب
این آسمون تیره انگار چون من دلی خون داره امشب
اون شعرهای یاد گاری..اون عکس قلب روی دفتر
شبنامه های عاشقونه..اون چشمهای خیره بر در
مثل یه رویا بود و گم شد..تو ازدحام بی کسیها
پاییز غم شد تا تو رفتی..من موندم و دلواپسیها
تا بوده دنیایم همین بود..با خانه هایی بس کلنگی
خاکی که بوی مرده میداد..شهری پر از دیوار سنگی
ای مرگ..از من میگریزی..این راه ورسم دلبری نیست!
نفرین به این دنیا که انگار..کارش بجز افسونگری نیست
پروردگارا قدرتی ده..تا دل کمی طاقت بیاره
امشب بگو با آسمونت..دریا به دریا خون بباره
چون زورقی بی ناخدایم..تنها میون آبگیری
او رفت و بعد از او خدایا..ایکاش جانم رو بگیری