فانوس دریایی
یه فانوس، فانوس دریایی، کنارِ ساحل، به زیبایی
در پیِ گمشده در دریا، می تابه، شب به شکیبایی
نورِ این فانوس دریایی، یه نشونه که تو ره یابی
تا دلم بسته به فانوسه، می شه اون چاره ی بی تابی
توی شب ها چه بی قرارم، تا بیایی در انتظارم
پای این فانوس دریایی، به امیدِ لحظه دیدارم
در دلِ شب ها به تنهایی، مونسم فانوس دریایی
با دلی پر امید همه شب، چشم به راهم، تا تو بیایی
می دونم دریا چه بی رحمه، همه می گن اون یه نامرده
ندارم توی دلم باور، که ببینم تو رو غرق کرده
با یه حرف پوچ و توو خالی، رفتی و خودت و گم کردی
این دلم گرمه تو می آیی، می دونم راهت و گم کردی
فانوس و ساحل، به جز دریا، شده مونس با منِ تنها
همه ی امیدِ من اینه، که تو هم، یه شب بشی پیدا