یه مشت قرص اعصاب

شبایی که دورم از آغوش تو ،، یه احساس پوچی سراغم مییاد

نباشی ببین مرگ و تاریکیه ،، که چون سایه سمت اتاقم مییاد

تو اونجا..من اینجا…معماییه ،، من اما معما رو حل میکنم

بجای تو هر شب من این بالشو ،، بهش بوسه میدم بغل میکنم

یه وقتی..یه جائی که تنها شدی ،، شاید حس کنی حال امروزمو

دلم کوزه ای پوچ و توخالیه ،، نرو صبر کن..نشکن این کوزه مو

یه حسه عجیبی بهت داشتم ،، تو اما نخواستی که باور کنی

نخواستی که حتی برای یه بار ،، تو آغوش گرمم شبو سر کنی

بهم گفته بودی دلم پیشته ،، ولی پیش از اینها دلت رفته بود

کنار یکی بودی و قصه تون ،، همون داستان در و تخته بود

نفس میکشم با خیالت ولی ،، تو دور از منو بیخیال منی

ببین طعم لبهاتو حس میکنم ،، آخه وقتی خوابم تو مال منی

دعا کرده بودم کنارم بیای ،، دعام پس چرا استجابت نداشت؟

تو خاموشی اونجا ولی نازنین ،، سکوتت نشون از رضایت نداشت

نفسهای دور از تو بودن منو ،، ببین سمت دیوونگی میکشه

بذار طعم لبهاتو باور کنم ،، غم بی تو بودن منو میکشه

دارم کم مییارم از این زندگی ،، که انگار برام جز یه مرداب نیست

گمونم که راهی برام غیر مرگ ،، اونم با یه مشت قرص اعصاب نیست

نمیخوام دیگه زنده باشم خدا ،، آخه هر چی اومد سرم بسمه

بذار فک کنن من یه دیونه ام ،، بذار فک کنن رفتن از ترسمه

https://www.academytaraneh.com/65204کپی شد!
1754
۲۶

درباره‌ی عباس مقدم

آرزو کن که بشکند امشب،بغض تلخی که در گلوی من است-نه کسی مانده تا کند یادم،نه نگاهی به جستجوی من است-پس دعا کن بمیرد این شاعر-ارزوی تو آرزوی من است! http://mardetanhayepayeze.blogfa.com/