فرقِ من با جسد،نفس هامه!
زندگیم رفته زیـرِ خـاکسـتر
دیگه آتیشی توی قلبم نیس!
حنجرم قبرِ سـردِ یک فریـاد
عمری مردم بهم میگفتن هیس!
گـیـرِ یـک بـغـضِ کهنه ام،اما
گریـه زشـتـه،برایِ مردا نـیس
روحِ من توو گـذشته جا مونده
تنِ من در مسیـرِ فـردا نـیس
یـادِ یـک شـب کنارِ تو…!بـسـه!
خَـسـتَم از خـاطـراتِ تـکـراری
قصه هام کهنه شد واسـه مردم
تـو بـگـو زهـرِ تـازه ای داری؟
من پـر از حسِ مُردنـم اما
توو رگام زندگیو تُـف کردن!
فرقِ من با جسد،نفس هامه!
این نفس های لعنتی سردن!
دخترک ماشه ی خیانت رو
بِکِش و قاتلِ ترانه تـو باش!
شعرمو توو کفن بپوشون و
علت دفنِ شاعرانه تو باش!