قهر و آشتی
روزایی که با تو بودم، غم نبود توو تارو پودم
همه ی خاطره هامون، یادگارِ توو وجودم
تو یه روز دادی یه قولی، که دیگه پیشم می مونی
همه ی ترانه ها تو، خط به خط برام می خونی
چه کلامی تو شنیدی، چه خطا ازم تو دیدی
که تمام نامه هامو، پاره کردی و ندیدی
یه کلام به من نگفتی، تو دلت زندونی کردی
آرزویی اگه داشتی، اون و هم پنهونی کردی
یه روزی تو قهر می کردی، یه روزی بودی تو آشتی
دلی که عشق تو اون کاشتی، می لرزید با قهر و آشتی
تو که در چهره ی نازت، یه لبی از خنده داشتی
درِ شادیم و تو بستی، رفتی و تنهام گذاشتی
این قرارِ ما نبوده، دوری بینِ مون بیفته
تو بیا دوباره پیشم، نگو که یه سرنوشته