مــرزِ کــوچِ تـو تـا کـجا بوده؟
مــرزِ کــوچِ تـو تـا کـجا بوده
که جهان بودنت رو یادش رفـت
تـا لـبـاسـت بـه رنـگِ ابـرا شد
مــاه ، بوسیدنـت رو یادش رفت
مــرزِ کــوچِ تـو تـا کـجا بوده
مقصدِ تـو کجای ایـن کُـره بود؟
هـمـه میگن که از زمین رفتـی
مـرگِ تـو ، باورِ یه دلـهـره بود
مردِ تو هر شَـبـِش رو با گـریه
بـا خـیـــالِ تـنِ تـو بـیـداره
تـارِ مـوتـو که عـاشقش کرده
لایِ دیـوانِ حـافـظـش داره
کـامِ غـم رو گرفته با سیـگـار
پُـک زده دردِ نـا تـمومـش رو
خودزنی رنگِ سرخِ خون کرده
پیرهنِ تـیـره رنگِ شومِش رو
خـوابِ تـو آرزوی آخـرشـه
رفته آغوشت،این یعنی سرما
جشنِ مرگِ تورو نمی فهمه
طعمِ خون داره قندِ این خرما
عـطـرِ مـوهـاتو داره این خونه
تـا نـشـه مُردنت رو بـاور کرد
تا بـشـه زنـدگی رو بـا گـریـه
خالی از فکرِ تیغ و رگ سر کرد
بـرو تا توو بـهـشت غوغا شه
روحِ تـو آسـمـونـو زیـبـا کرد
پیکرت رو زمیـن نمی گُنجید
خــاک،آغـوشِ سردِشو وا کرد