ننه
تقدیم به همه ی ننه هایی که تا امروز نمی دانند چند سال دارند !!!
ننه ، بدبخت ، این حرفارو بس کن
تنت بوی غذا می ده همیشه
همه موهاتو برفی کرد پیری
مگه این برف روزی آب می شه ؟؟؟
ننه بس کن ، به ماچه کی چه جوره !
شمارو کی خدا مامور کرده ؟
دو دسته ن آدما ، یا خوب یا بد
تورو این دسته بندی کور کرده !!!
خودت چی ؟ از خودت پرسیدی اصلا
تو چن ساله به این دردا دچاری !
آخه بیچاره ، بی فردا ، تو حتی
نمی دونی خودت چن سال داری !!!
ننه ، ساده ، ننه ، ترسوی مومن
یه شب با سکته ها هم تخت می شی !
ننه بی بخته بی بختی ، نه بدبخت
چرا فک می کنی خوشبخت می شی ؟
ننه ، سخته من و تو، توو یه خونه
یکی از ما ، که من می شم اضافه س
تو هم از این اضافه خسته هستی
دوتامون از دوتامونم کلافه س
سه ساله بدتر از هر ساله قبله
سه سالی که به بی حرفی دچاره
سه ساله حسرت روزی که حتی
نمی دونس خودش چن سال داره !
ننه … بدگفتم حرفامو ، قبوله
ننه چی شد ؟ ننه بازم که سردی !
بهت گفتم : غلط کردم ، ولی دیر
تو اون شب پیش چشمم
سکته کردی …