قاصدک
قاصدک
قاصدک حرف بزن دنیای ما بدرنگ نیست
دل ما واسه ندیدن اونقدا هم تنگ نیست
قاصدک مردم دنیا خیلی بیرحم شدن
واسۀ آبرو بردن خیلیا سهم شدن
قاصدک دستا که رو شد حرفا کم رنگ شدن
خوب شناختم دلایی رو که یکم تنگ شدن
بارون و دریا و جنگل به سر جنگ شدن
خیلی دیدم گلایی رو که می گن سنگ شدن
قاصدک آسمونا رو با چی نقاشی کنم؟
کوچه اقاقیا رو چه جوری کاشی کنم؟
می پیچه توی گوشم صدای مهربونی
عزیزم تو نامه ذکر کنم ، کاش پیشم بمونی
۱۵/۱۱/